رویت هلال شوال و مشخص کردن عید فطر در قدیم چگونه بود؟
تاریخ انتشار: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۸۹۱۷۸۹
به گزارش جماران؛ احمد مسجدجامعی- عضو شورای شهر تهران، در یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: «در آن سالها، سالهای کودکی و نوجوانی ما، رویت هلال، کاری دشوار بود و اغلب با مشارکت همگانی انجام میگرفت. اگر ماه 30 روز بود که تکلیف روشن بود و اگر شک بین 29و 30روز بود، آن وقت علاقهمندان رویت هلال، روی بامها و گاهی درختان بلند و گلدستههای مساجد میرفتند و به دیدبانی ماه میپرداختند و اگر رویت میکردند آن را با مجتهدین شهر در میان میگذاشتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گاهی هم برای روحانیان صاحبنام تلگرافهایی در همان کاغذهایی که حاشیه آن سوراخهای گرد وکوچک و یکسانی داشت از قم، نجف و مشهد و دیگر بلاد میآمد که رویت ماه برای آن صاحب فتوا قطعی شده بود.
پدرم علاوه بر همه اینها مقید بود تا استادش، مجتهد بزرگ تهران، شیخ محمد تقی آملی نماز نگزارد به مسجد خودش نرود. نماز عید فطر در تهران قدری متفاوت برگزار میشد؛ مثلا گروهی از نمازگزاران به منزل امام جماعت میرفتند و از منزل تا مسجد او را همراهی میکردند. آن سالها معمولا ائمه جماعات در همان نزدیکی مسجد سکونت داشتند و مسجدها غالبا امام جماعتی ثابت و برای زمان طولانی داشت و گاهی هم نسل به نسل تداوم پیدا میکرد.
اگر منزل امام جماعت دور از مسجد بود، در گذری نزدیک به مسجد جمع میشدند و از امام جماعت استقبال میکردند و با او تکبیرگویان به سمت مسجد میرفتند. آنگاه قبل از شروع نماز، ذکرهای خاصی را با صدای بلند و دستهجمعی میخواندند و همزمان فطریه خود را میپرداختند و تا زمانی که نماز تمام نشده بود از خوردن امساک میکردند. بودند کسانی هم که خوردن روز عید فطر را با آب تربت سیدالشهدا آغاز میکردند. دعاهای این نماز هم آهنگین، تاملبرانگیز و در خور توجه است بهخصوص قنوتهای آن. دعاهای قرآنی را میتوان از ویژگیهای شیعیان دانست. دعا در همه ادیان و مذاهب هست و هیچ دینی نیست که در آن مناسک و دعا وجود نداشته باشد اما میان شیعیان، دعا جلوه خاصی پیدا کرده است. نمونه آن دعاهایی است که در قنوت نماز میخوانیم. قنوت نماز عید فطر هم خیلی زیباست. نخست تأکید بر رحمت الهی است و اسماء جلالی الهی همچون کبریا و عظمت و جبروت و سپس اسماء دیگر جلالی همچون عفو و رحمت و مغفرت. دیگر تأکید بر «عید مسلمین» است و بالاخره صلوات بر محمد و آل محمد و همگامی با ایشان در این سرا و آن سرا که زینت خاص دعاست. بودند مراسمی که پایانبخش آن، خطبه امام سجاد علیهالسلام در وداع با ماه رمضان بود. پذیرایی با چای و شیرینی و صبحانه منزل آخر این مناسک را رقم میزد.
نماز عید فطر را کسی میخواند که روزههایش را گرفته به این امید که به شبی برسد که برتر از هزار ماه باشد و در پایانماه عیدی خود را که همان عفو و رحمت و مغفرت الهی است، دریافت کند.
عید فطر مبارک باد»
منبع: جماران
کلیدواژه: سهام عدالت انتخابات 1400 ویروس کرونا لایحه بودجه 1400 لیگ برتر 99 عید فطر احمد مسجدجامعی سهام عدالت انتخابات 1400 ویروس کرونا لایحه بودجه 1400 لیگ برتر 99 عید فطر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۸۹۱۷۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جنجال شعرخوانی علم الهدی درباره منیژه از تریبون نماز جمعه /مشاوران شما بیت هایی بهتر از شاهنامه را می توانستند پیدا کنند
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روزنامه اصلاح طلب هم میهن در گزارشی با عنوان «نگر تا نباشی به جز دادگر» نوشت؛
چند سال پیش که شهرداری مشهد ذوقی به خرج داده بود و تصویرهایی از شاهنامه در و دیوار شهر را آراسته بودند، دستور به زدودن این تصویرها داده شد، گویی که بین این تصویرها و آنچه مشهد به آن شهره است، تقابلی وجود دارد. چندین دهه به دلیل همین تصور، توسعه و رسیدگی به آرامگاه فردوسی که یکی از بزرگترین شاعران و حکیمان ایران است، متوقف بود تا اینکه از مقامات بالاتر حکم به آبادانی آرامگاه فردوسی داده شد.
مقامات استانی و از جمله امام جمعه شال و کلاه کردند و به آرامگاه فردوسی رفتند. اگر اسم این مقامات و فردوسی را کنار هم در موتورهای جستوجوگر بنویسید و نتایج را هر چه بالا و پایین کنید، همان چند عکس را خواهید دید. با چنین پیشینهای است که سخنان آیتالله علمالهدی و استنادش به شاهنامه برای دفاع از اجبار در پوشش با واکنشهای بسیاری روبهرو شده است.
علمالهدی گفته است: مسئله حجاب نیز یکی از همین هویتهای دینی و ملی است. اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بهخصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید. او همچنین بهعنوان نمونه بیتی از شاهنامه خوانده است که منیژه خطاب به بیژه گفته است: منیژه منم دخت افراسیاب/برهنه ندیده تنم آفتاب
این سخن که زنان ایرانی براساس آنچه به ما رسیده، پوششی برای موی سر داشتهاند یا چیزی شبیه چادر حتی، نادرست نیست. حتی این سخن که در شاهنامهی فردوسی پاکدامنی و شرم از ویژگیهای مثبت زنان و البته مردان شمرده میشود، هم بیراه نیست، هرچند تعریف پاکدامنی در نگاه حکیم توس و امام جمعه مشهد متفاوت است، اما بیتی که آقای علمالهدی به آن ارجاع داده، ربطی به زنان ایران ندارد. افراسیاب شاه توران است و منیژه دختری تورانی است نه ایرانی. این به خودی خود ایرادی در استدلال امام جمعه به حساب نمیآید و میتواند بگوید که حکیم خصلت نیکو را حتی در دشمن ستوده است. ماجرا از اینجا جالب میشود که بدانیم این بیت را منیژه کی خوانده است و اصلاً ارتباطی به پوشش سر دارد یا نه؟
منیژه دلبستهی بیژن شاهزادهی ایرانی میشود و -به زبان امروزی- او را چیزخور کرده بیهوش به شبستان خود میآورد و همهی این اتفاقات بدون اجازهی والدین و بدون پیمان زناشویی -که از قضا در ایران باستان هم مرسوم بوده- رخ میدهد. بیژن در قصر او به هوش میآید و باقی قضایا و منیژه در چنین لحظات احساسی دربارهی اهمیت چیزی که به بیژن عرضه میکند این بیت را به زبان میآورد که تا به حال چنین بوده، اما بعدش را میتوان در شاهنامه خواند.
البته اگر مشاوران امام جمعه با شاهنامه به از این بودند که هستند، بیتهایی میتوانستند پیدا کنند که به کارشان بیاید، مثلاً آنجا که شیرین میگوید:
به سه چیز باشد زنان را بهی/ که باشند زیبای گاه مهی/ یکی آنک با شرم و با خواسته است/ که جفتش بدو خانه آراسته است/ دگر آن که فرخ پسر زاید او/ ز شوی خجسته بیافزاید او/ سه دیگر که بالا و رویش بود/ به پوشیدگی نیز مویش بود
این ابیات به روشنی از پوشیدگی موها میگوید، درحالیکه در بیت استنادی امامجمعهی مشهد، تفاوت برهنگی و نداشتن پوشش سرنادیده گرفته است. این مغالطه در سخنان بسیاری دیگر از مقامات هم دیده میشود. نداشتن پوشش سر با برهنگی هممعنا نیست. با این حال همچنان که در بیت انتخابی امام جمعه مشهد و این ابیات میبینیم هیچکدام توصیهی فردوسی نیست و سخنان شخصیتهای شاهنامه است. شاهنامه مثل هر متن کهن ادبی در کنار ارزشهای ادبی و زیباشناختی و روایی خود، مجموعهای از ارزشهای اخلاقی و اجتماعی زمانهی خود را منتقل میکند که به دنیایی دیگر تعلق دارند، چنانکه در همین بیتهای بالا پسرزا بودن جزو ارزشهایی شمرده شده است.
در شاهنامه زنان برجستهای نقشآفرینی کردهاند که الگوی زن مطلوب امام جمعه مشهد نمیتوانند باشند. برخی از زنان برجستهی شاهنامه مثل منیژه در طلب معشوق در انتظار خواستاری و خواستگاری او نماندهاند و از جملهی آنان تهمینه است مادر سهراب که در شاهنامه زنی ستوده است و تنها یک شب همخواب رستم بوده است. رودابه مادر رستم نیز در راه دادن زال به قصرش از موی خویش کمندی بافته و انداخته و بعد هم که ماجرا در شاهنامه روشن است.
در این میان داستان گردآفرید اگرچه متفاوت است، اما در کنشگری از روابط خصوصی پیشتر رفته و اگر روی و موی پوشیده به این خاطر است که شناخته نشود و آنجا که روی و موی گشاده به قصد فریب دشمن است:
رها شد ز بند زره موی اوی/ در افشان چو خورشید شد روی اوی/ بدانست سهراب کو دختر است/ سر و موی او از در و افسر است
درست است که فکر میکنم شاهنامه ارزشهای جهانی دیگر را منتقل میکند و چنین استناداتی به آن راه به جایی نمیبرد، اما به نظرم از قضا در شاهنامه برای صاحبان مقام و قدرت توصیههایی شایستهتر میتوان یافت، مضمونهایی که بارها تکرار شده است. یکی از این مضمونها دادگری است. دادگر در شاهنامه همصفت خداوند است که جای نام نشسته است و هم وظیفهی صاحب قدرت. فردوسی میگوید، پادشاهی که دادگر باشد، نیازی به فریادرس ندارد: کجا پادشا دادگر بود و بس/ نیازش نیاید به فریادرس
2727
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902919